کد مطلب:216581 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:293

فرازی از صلواتنامه ی امام کاظم
در فرازی از صلوات بر امام موسی بن جعفر (ع) آمده:



[ صفحه 107]



اللهم صلی علی... المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف، و الوارد علی جده المصطفی و ابیه المرتضی و امه سیدة النساء بارث مغصوب و ولاء مسلوب و امر مغلوب و دم مطلوب، و سم مشروب.

:«خدایا درود بفرست بر آن كسی كه در قعر زندان ها و تاریكی چاه ها مورد شكنجه می شد، ساق پای نازنینش بر اثر حلقه های زنجیر، كوبیده شده بود، و بر جنازه اش منادی با ذلت و خواری ندا می داد، آن بزرگواری كه با ارث غصب شده و حق گرفته شده و امر مغلوب، و خون طلب شده، با حال مسموم، به حضور جدش مصطفی (ص) و پدرش مرتضی (ع) و مادرش سیده ی زنان جهان شتافت». [1] .

در روایتی نقل شده كه امام كاظم (ع) وصیت كرد او را با همان زنجیرهائی كه در زندان به وسیله ی آنها شكنجه می شد دفن كنند. [2] .

این وصیت شاید از این رو بوده كه وقتی با جدش رسول خدا (ص) یا مادرش زهرا (س) ملاقات كرد بفرماید: مرا با این زنجیرها، در زندان شكنجه می دادند...



فلك بر عترت خیر البشر لختی مدارا كن

نگر بر گوشه ی زندان بغداد و تماشا كن





[ صفحه 108]





رها از كند و زنجیر جفا سلطان بطحا كن

شكسته بینی اش گر استخوان پا مداوا كن



كه باشد منتظر معصومه تا بیند گل رویش



از گردش فلك سر و سالار سلسله

شد در كمند عشق، گرفتار سلسله



نبود هزار یوسف مصری بهای او

آن یوسفی كه بود خریدار سلسله



تا دست و پا و گردن او شد به زیر غل

رونق گرفت ز آنهمه بازار سلسله



هرگز گلی ندیده ز خار آنچه را كه دید

آن عنصر لطیف ز آزار سلسله



آگه ز كار سلسله جز كردگار نیست

كان نازنین چه دید ز كردار سلسله



غمخوار و یار تا نفس آخرین نداشت

نگشود دیده جز كه به دیدار سلسله



جان ها فدای آن تن تنها كه از غمش

خون می گریست دیده ی خونبار سلسله



این قصه، غصه ای است جهانسوز و جانگداز

كوتاه كن كه سلسله دارد سر دراز [3] .


[1] مصباح الزائر سيد بن طاووس بخش زيارت امام كاظم (ع)- كبريت الاحمر ص 176.

[2] منتخب التواريخ ص 517.

[3] ديوان آيت الله اصفهاني ص 281.